فیلم Wildlife در واقع داستان واژگون شدن ازدواج زوجی خوشبخت در دهه پنجاه با کارگردانی تاثیرگذار دانو بر اساس رمان ریچارد فورد را به نمایش می‌گذارد.

فیلم «حیات‌وحش» (WildLife) در واقع داستانی دقیق و خوش‌ساخت با کارگردانی خوب «پائول دانو» (Paul Dano) است. دانو که در عرصه‌ی بازیگری در فیلم‌ها و سریال‌هایی همچون «جنگ و صلح» (War And Peace) و «زندانیان» (Prisoners) بسیار موفق بوده، حال پا در عرصه‌ی کارگردانی گذاشته است.
وی با همکار خود «زویی کازان» (Zoe Kazan) که فیلم‌نامه نویس و بازیگر این فیلم نیز هست، این رمان که توسط «ریچارد فورد» (Richard Ford) نوشته شده است را تبدیل به این اثر زیبا کردند.

فیلم WildLife در رابطه با «جو» (Joe)، یک پسر نوجوان است که به همراه پدر و مادرش به یک شهر کوچک نقل مکان کرده و حالا از سبک زندگی باشکوهش جدا شده و وارد دنیای پرداخت چک های متعدد و قسط های بانکی شده است. وقتی پدر تندخو و عصبی وی که حالا بی‌کار نیز شده، خانه را برای کاری با حقوق کم ترک می‌کند، این مسئله در واقع سیگنالی برای اتمام ازدواجش با مادر جو می‌شود. حالا جو مجبور است مادرش را که هرروز با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند تماشا کند و شاهد تصمیم‌های جدید وی برای زندگی‌اش باشد

مادر جو «جنت» (Jeanette) با بازی «کری ملیگان» (Carey Mulligan) با او مانند فردی بالغ رفتار می‌کند طوری که انگار دوست صمیمی اوست. ما به عنوان تماشاچی و جو به عنوان پسر وی متوجه‌ی تغییرات رفتاری در مادر جو می‌شویم، جوری که او از مادری که همیشه لبخند به لب داشته و همسری محترم و خوشحال و شاد بوده حالا تبدیل به فردی به شدت حساس و کمی سرکش مانند دختری جوان شده، کسی که پدر جو در اوایل ازدواج عاشقش بود. و همه‌ی این اتفاقات در واقع مادر جو را ترغیب به بررسی اوضاع کرده و باعث می‌شود او به یک ماشین فروش خوش برخورد که درآمد خوبی داشته ولی همسرش او را ترک کرده، علاقه‌مند شود. می‌توان به جرات گفت این یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های ملیگان خواهد بود.

«جیک جیلنهال» (Jake Gyllenhaal) نقش «جری برینسون» (Jerry Brinson)، پدر جو را بازی می‌کند. کسی که به نظر شکست خورده است و در بازی روزگار بدشانسی می‌آورد و نمی‌تواند رویای بزرگ آمریکاییش را بدست بیاورد.

ما ابتدا او را در حال کار کردن میبینیم، به نظر می‌رسد دستیار زمین گلف است. اما رفته رفته متوجه می‌شویم که وی حتی نزدیک به داشتن چنین شغلی نیز نیست، چرا که او شروع به پاک‌کردن کفش‌های اعضا وقتی آن‌ها در حال پوشیدنشان هستند می‌کند و حالت خجالت را کاملا می‌توان در صورت او هنگام خداحافظی دید.

«اد آکسنبولد» (Ed Oxenbould) در نقش خود جو است، شخصیتی که شاید به نظر برسد کار خاصی جز سکوت کردن و تماشا ندارد. کسی که باید تحقیر شدن و افسردگی پدرش را تماشا کرده و با ناامیدی مادرش از زندگی روبرو شود.

جنت را می‌توان به عنوان زنی جنگنده شناخت، کسی که همیشه لبخند برروی لب دارد. او کاری به عنوان مربی‌گری شنا پیدا می‌کند و در مسائل مالی نیز کمک می‌کند و سعی می‌کند زندگی جدیدی را شروع کند تا حدی که حتی کمی جو را کنار میگذارد، حالا جو گاهی به تنهایی به مدرسه می‌رود و برای خود حتی غذا آماده می‌کند.

فیلم WildLife به شدت تماشایی به‌نظر می‌رسد، این فیلم شامل صحنه‌های کلاسیک آمریکاییست و کمی هم روابط افراد ممکن است شما را احساساتی کند. اما به عنوان نقطه ضعف فیلم WildLifeمی‌توان به خود شخصیت جو اشاره کرد، چرا که وی دیالوگ خاصی نداشته و کار خاصی نیز نمی‌کند و حتی نمیگذارد ما وارد احساسات او شده و بفهمیم که چه چیزی را ترجیح می‌دهد و یا می‌خواهد. اما خب، می‌توان گفت خیلی‌ها در زندگی واقعی نیز همین‌گونه‌اند.