نقد و بررسی بازی The Walking Dead Final Season Episode 2
بسیار بعید است که اخبار بازیهای رایانهای را دنبال کرده باشید، اما به خبر شوکه کنندهی این چند وقت اخیر برخوردی نکرده باشید. خبری که نه تنها من بلکه طیف اعظمی از بازیبازهایی که به عناوین داستان محور علاقهمند بودند را ناامید کرد و به مانند آب سردی برپیکرهشان بود. خبر کوتاه و تلخ بود: Telltale Games در آستانه تعطیلی قرار گرفت. تقریبا همه میدانستیم که “آستانه” هم تنها برای زنده نگه داشتن یک درصد امید برای بازگشت این شرکت است و دیگر باید کار این شرکت محبوب را مثل بسیاری از استودیوهای دیگر که به جرگه آنلاین سازی( پولسازی) نپیوسته و تعطیل شدند، تمام شده میدانستیم.
در این میان مبهمترین مسئله، تکلیف ادامه محبوبترین بازی این شرکت، یعنی The Walking Dead بود. هنگام انتشار این خبر در فضای مجازی، مدت زیادی از عرضه قسمت اول گذشته و به تاریخ انتشار قسمت دوم بسیار نزدیک بودیم. با اعلام شرکت Telltale مشکلی برای عرضه قسمت دوم وجود نداشت زیرا کار ساخت آن مدت زیادی بود که به پایان رسیده بود; اما عرضه قسمتهای سوم و چهارم تا همین چند روز پیش هم تاریخ انتشار مشخصی نداشت تا این که شرکت Skybound که تا قبل از این هم در ساخت TWD با تلتیل همکاری کرده بود، مسوولیت ساخت دو قسمت پایانی را هم بر عهده گرفت تا مرحمی باشد بر زخم طرفداران این شرکت دوستداشتنی. حال دیگر میدانستیم هر جه باشد، حداقل داستان کامنتاین دوست داشتنیمان را به پایان خواهیم رساند.
قسمت اول فصل چهارم که فصل پایانی بازیست، نسبتا توانست حال و هوای فصل اول را برای ما زنده کند و بلاخره بعد از ۵ اپیزود ضعیف فصل ۳، شاهد شخصیتهایی پرداخته شده و گیمپلی و گرافیک تحول یافنه و تازه بودیم که روح جدیدی به این سری دمید. حال بعد از دوماه، قسمت دوم بازی هم عرضه شده و طرفداران آن میتوانند بر انتظار خود برای دوباره بازی کردن در نقش Clem پایان دهند. با ما باشید تا ببینیم این بار Telltale انتظارات را براورده کرده یا باز هم به اشتباهات خود در فصل قبل بازگشته است.
همانگونه که در قسمت قبل دیدید، کلمنتاین و AJ در حال سرقت از یک خانه متروکه بودند که در اثر یک انفجار مهیب مسیرشان منحرف شده و از یک مدرسه که تمام ساکنین آن نوجوانانی بیتجربه بودند دراوردند. بعد از اتفاقات قسمت قبل و مشخص شدن خیانت مارلون به گروه و کشته شدن او توسط AJ، حال شرایط بسیار بد شده و تقریبا هیچکس جز Violet خواهان ماندن Clem و AJ در گروه نیست. مطابق انتظار، آنها از مدرسه بیرون انداخته شده و برای مدتی هر چند کوتاه به زندگی سخت قبل از پیوستن به گروه ادامه میدهند. در این میان دو شخصیت مهم و کلیدی پایشان به داستان باز میشود که شخصیتهایی کاملا متفاوت دارند. یکی آنتاگونیست داستان است و یکی هم اگر اغراق نکنیم مثبتترین شخصیت هر چهار فصل این سری است. آنتاگونیستی که از آن صحیت میکنیم کاملا آشنا بوده و بسته به رفتاری که در فصل اول با او داشتید، رفتار او با Clem متفاوت خواهد بود. او به معنای کلمه کسی است که حاظر است همه چیز و همه کس را به خاطر خودش و گروهش قربانی کند و تقریبا هیچ انسانیتی در ووجودش باقی نمانده. از سویی دیگر، James که در ابتدا بسیار مرموز به نظر میرسد جزو معدود افرایست که زامبیهای گوشتخوار انسانیتش را به یغما نبردهاند و شاید حتی جان بقیه از جان خودش هم برایش مهمتر باشد. معرفی شخصیتهای جدید خوب و دوستداشتنی مثل James، لوییس و وایولت و شخصیتهایی منفی و تنفربرانگیز مثل آنتاگونیست آشنای داستان، از ویژگیهای عالی قسمت دوم است.
بازی در این قسمت، روند سریعتری دارد و به همین دلیل است که شاید فاصله میان بیرون انداخته شدن کلمنتاین از کمپ و پذیرفتن مجدد او با آغوش باز، فاصله چندانی با هم نداشته باشد. این موضوع از این لحاظ که بازی زودتر به جریان اصلی خود میرسد خوب است; اما از طرفی هم رفتار برخی شخصیتها را مثل لوییز که صمیمیترین دوست مارلون بود، غیر طبیغی جلوه میدهد. این که بتوانید با مرگ دوست صمیمیتان کنار بیایید خودش پروسه زمانبری است، چه برسد به آن که بخواهید قاتلش را هم ببخشید یا حتی به دلیل رفتارهای بدتان عذرخواهی هم بکنید! با این وجود نمیتوان به شخصیتپردازی کاراکترهای قسمت قبل ایرادی وارد کرد و در پایان آن چه که در ذهن شما میماند، شخصیتهایی بسیار خوب و دلربا هستند. قطعا یکی از دلایلی که میتوانیم با آنها به این خوبی ارتباط برقرار کنیم، نزدیکی سن آنها به اکثر بازیبازان معمول است و شاید اگر از این زاویه نگاه کنیم، تلتیل چندان هم کار سختی برای جذاب کردن شخصیتهای این فصل نداشته است.
بالاتر گفتیم که خط اصلی داستان در این قسمت شروع میشود. شما در این فصل متوجه میشوید که مانند فصول دوم و سوم، گروهی دشمن دارید که باید با آنها مقابله کنید. اما تفاوت اصلی در میزان قدرت دو گروه است. در نگاه اول گروه دانش آموزان بازندهی بی چون و چرای نبرد با Raiderها هستند اما هوش کلمنتیاین و چابکی اعضای گروه میتواند برگ برندهی آنها باشد. گروهی که قصد حمله به مدرسه را دارد در پی تخریب آن و جذب نوجوانان برای آموزش جنگی و در نهایت استفاده از آنان به عنوان سرباز برای نبرد با گروهی بزرگتر در شمال هستند. عمده داستان هم در این قسمت به مقابله با همین گروه اختصاص یافته که البته تازه ابتدای راه است و با توجه به اتفاقاتی که رخ میدهد، در پایان بیصبرانه منتظر به پایان رسیدن قسمت چهارم و کشتن آنتاگونیست داستان به فجیعترین شکل ممکن خواهید بود.
قسمت دوم فصل پایانی Walking Dead دو غافلگیری بسیار خوب دارد. دو غافل گیری که قول میدهم به هیچ وجه به ذهنتان خطور نکرده است. یکی از آنها همان حضور یکی از شخصیتهای قدیمی سری به عنوان یک آنتاگونیست بیرحم است و دیگری هم آغاز رابطهای احساسی و عاشقانه بین دوتا از شخصیتهای داستان است که زیبایی بازی را دوچندان میکند. قبلا شاهد چنین روابطی در فصل سوم بین Kate و Javier بودیم اما این که Clementine که شخصیتی به این سرسختی دارد و بعد از همراهی در این مدت طولانی و سختی کشیدن با او، ببینیم قصد شروع رابطهای عاشقانه را دارد واقعا لذتبخش است. حمایت از LGBT تقریبا دیگر به همه جا سرایت کرده و فیلمها و بازیهای رایانهای بسیاری تا به حال به آن پرداخته یا خواهند پرداخت و از این رو نمیتوان و نباید از Telltale هم برای حمایت از چنین موضوعی خرده بگیریم. وقتی در گذشته سری Dragon Age( که نسخه اخیر آن بازی سال را برد) چنین مسائلی به وضوح دیده میسود، یا در ۲ تا از مورد انتظارترین عناوین نسل یعنی Cyberpunk و TLOU 2 از این پدیده حمایت میشود، چرا Telltale Games نباید به این جریان پیوسته و موافقت خود را در قسمت دوم فصل پایانی موفقترین بازی خود بیان نکند؟
دوربین روی شانه و شیوه جدید مبارزات خون جدیدی را به گیمپلی خسته کننده و تکراری این عنوان تزریق کرد. گیمپلی قدیمی و مبارزاتی که بر مبنای دو دکمه Q و E بودند، در فصل اول جذابیت زیادی داشتند اما در فصل دوم و به خصوص سوم، تکرار مکررات شدند و بازی نیاز به تغییراتی اساسی داشت که خوشبختانه این اتفاق در قسمت اول فصل آخر افتاد و حالا هم در این قسمت ایرادات خود در قسمت نخست را تا حدود زیادی برطرف کرده است. مبارزات در قسمت قبل با وجود متفاوت شدن همچنان به دلیل استفاده از سلاح سرد، بیشتر متکی بر QTEها بود و تفاوت آن با فصل قبل امکان حرکت کردن کاراکتر در حین مبارزه و انتخاب کلیدها به طور انتخابی برای ضربه زدن به قسمتهای مختلف بود. در این قسمت تیر و کمان هم به سلاحهای کلمنتاین اضافه میشود و در هنگام مبارزات، وظیفه حرکت در محیط برای فرار از محیط یا قرار گیری در مکان مناسب،نشانهگیری و تیر زدن کاملا بر عهده خودتان است و بازی در این قسمتها مثل یک اکشن سوم شخص با شما برخورد میکند. ناگفته نماند همچنان در مبارزات امکان استفاده ز چاقو هم دارید که مکانیزم کار آن درست مثل قسمت قبل است; اما به دلیل پرتعدادتر شدن زامبیها و سختتر شدن مبارزات، توصیه نمیشود با یک چاقو به استقبال سیلی از این موجودات بروید.
انتخابها همواره اصلیترین عنصر مردگان متحرک بوده است و این بار هم استثنا نیست. در قسمت دوم تصمیمات بسیار مهمی میگیرید که سرنوشن خودتان، AJ و اعضای مدرسه را رقم میزنید و تاثیر آنها چه در همین قسمت و چه در آینده به مراتب از قسمت قبل بیشتر است. انتخابها و مبارزات شاکله اصلی گیمپلی را تشکیل میدهند. مشکل گیمپلی بازی مثل قسمت قبل نبود هیچگونه معمایی در بازی است. علاوه بر آن، به دلیل پرداخت زیاد به مبارزات( که البته با توجه به روند داستانی منطقی است) گشت و گذار کمتری هم در محیط شاهد هستیم و تقریبا به جز صحبت کردن با چند نفر و جمعآوری Collectibleها، کار دیگری نداربد! امیدواریم این مشکل در آینده حل شود.
استایل گرافیکی بازی کاملا سیاه و تیره است و به خوبی یا حال و هوای بازی مطابقت دارد. حالت چهرهها بسیار طبیعیتر شده و مثل قبل شاهد چند حالت از پیش تعیین شده و مصنوعی نیستیم. رنگبندی محیط حتی از قسمت قبل هم تاریکتر و افسردهتر است و به زیبایی محیط مرده و بیروح بازی را به تصویر میکشد. خوشبختانه بر خلاف فصول قبلی در این اپیزود هم شاهد افت فریم نیستیم و فریم ریت بازی حتی در صحنههای نبرد کاملا ثابت است.
موسیقی و صداگذاری بازی هم کاملا بدون اشکال است و در این قسمت شاهد موسیقیهای خوب و متنوعی در طی اتفاقات گوناگون هستیم. صداگذاری زوج فوقالعادهی این قسمت، یعنی Clementine و Violet بسیار عالی بوده و به خصوص در صحنههای احساسی بسیار خوب و با احساس دیالوگهای خود را بیان میکنند. شخصیت لوییز و جیمز هم در این قسمت نسبتا سر به زیر هستند، به خوبی از پس وظیفه خود بر آمدهاند و ما را با خود همراه میکنند.
جدای از این که اپیزود دوم فصل پایانی The Walking Dead بازی خوبی است; آن چه که بیشتر مرا خوشحال کرد این بود که Telltale نشان داد جرات ریسک کردن و توانایی غافلگیر کردن طرفدارانش را دارد; چیزی که بسیاری از استودیوهای بازیسازی از انجام آن عاجز هستند و حاظرند سالهای سال با یک فرمول ثابت، داستان و گیمپلی خود را تعریف کرده و از منطقه امن خود تکان نخورند. اگر به دنبال ادامه تجربه ماجراجویی خود با کلمنتاین در دنیای بیرحم Walking Dead هستید به هیچ عنوان تجربه این قسمت عالی را از دست ندهید. در پایان این قسمت فقط یک چیز برایم ماند: چرا باید چنین شرکت خلاقی، به این سرنوشت شوم دچار شود؟
بیشتر بخوانید :
- دروازهبان نامرئی FIFA 21 از ورود توپ به دروازه جلوگیری میکند
- بتای عمومی Resident Evil Re:Verse هماکنون برای دانلود در دسترس است
- کنسول پلیاستیشن ۵ در پردازش محتوای SDR مشکلاتی دارد
- شایعه: جزئیات جدیدی از Battlefield 6 فاش شد
- پیش نمایش ویدیویی Far Cry 6؛ نبرد با دیکتاتور
{{ com.content }}
{{ com.create_at }} پاسخ دادن شما به عنوان مدیر اگر مایل به حذف هستید کلیک کنید{{ ans.content }}
{{ ans.create_at }} شما به عنوان مدیر اگر مایل به حذف هستید کلیک کنید